هنرپیشۀ مشهور جلوی جمعیت نشسته و با لحن خاصی میگه: «باور کنید بازیگری سختترین شغل دنیاست»؛ لحنش طوریه که انگار خودش هم از صداقت خودش اطمینان نداره و از شنونده میخواد مطمئنش کنه.
و چند سال هست که با شنیدن عبارت سختترین شغل دنیا نه یاد مرزبانها میافتم، نه آتشنشانها، نه کارگران معدن، نه کادر درمانی نه هیچ شغل دیگهای. زمانی تو آرشیو دادگستری کار میکردم و تو طبقۀ ما دوتا شعبۀ اجرای احکام بود؛ راستش توضیح بیشتری ندارم؛ فقط یادمه ماه رمضون اون دو سال همیشه دم افطار هم برای آدمایی که توی اون راهروها گرفتار شده بودن دعا میکردم هم برای مأمور اجرای احکامی که وقت اجرای حکم شلاق یا تازیانه، زنی جیغکشان میخواست از زیر دستش در بره؛ من که ندیدم و فقط صداش رو شنیدم هنوز نمیتونم فراموشش کنم چه برسه به اون که شغلشه. شغلی که نه میشه بهش علاقه داشت نه باعث آرامش میشه، شاید خیلی جاها حتی نشه دقیق این شغل رو توضیح داد.
هنرپیشۀ مشهور همچنان اصرار داره که شغلش سختترین کار دنیاست و من با خودم فکر میکنم اگر بچۀ مأمور اجرای احکام بهش بگه: «دوستام میپرسن بابات چیکاره است، میشه یه روز من رو ببری سر کارت؟» چه جوابی خواهد داد؟
درباره این سایت