- تو مترو به خودم می‌گفتم شاید نباید این‌ها رو بهت می‌گفتم، نباید ذهنت رو انقدر درگیر این چیزها می‌کردم.

+ نه بابا، این چه حرفیه.

چند دقیقه بعد.

+ حورا، خدا لعنتت کنه. فکرم رو تازه آزاد کرده بودم از این چیزها.

- معذرت می‌خوام. هانیه واقعاً اعصاب این حرف‌ها رو نداره، واقعاً نداره. من با کسی حرف نمی‌زنم.

+ تو با کسی حرفت رو نمی‌‌زنی.

- حتی بهش فکر هم که می‌کنم گلودرد می‌گیرم، انگار حرص‌ها می‌ریزه تو گلوم. مثل وقتیه که خیلی جیغ و داد کنی.

+ من سر و چشمم درد می‌گیره، انگار که سرم رو بین گیره‌ی توی نجاری‌ها بذارن.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود زیرنویس وب برتر Sara خاطرات من بانک اطلاعات مشاغل آگهي تايم نهضت ملی حفظ جزء 30 خشکبار چشمه ساران مقالات آموزش سخنراني رونق تولید