حالا ما نه با این کار داریم که چرا کی روزه میگیره یا نه، نه میذاریم کسی ازمون بپرسه چرا روزه میگیری یا نه؛ چون غالباً نه ما درست دربارۀ این مسائل صحبت میکنیم، نه کسی، و کلاً هم قصد توجیه خودمون یا کسی رو نداریم؛ ولی وجداناً چرا وقتی در جواب به «روزهای؟» میگیم «آره»، چُنین متعجب میشید؟ خب اگه میخوای جواب مد نظر خودت رو بشنوی چرا اصلاً میپرسی؟
و به همین صفحۀ مضحک تاپبلاگ نودوشیش قسم هرکی بیاد اینجا بحث عقیدتی راه بندازه چُنان برخوردی باهاش میکنم که آخرش مجبور میشم وبم رو حذف کنم؛ چون نهتنها الان در یکی از خستهترین و داغونترین حالات خودم هستم، فردا هم ساعت هشت صبح وقت دکتر دارم و به احتمال زیاد تا هشت شب قراره نصف آب بدنم از خروجی مجرای اشکم به بیرون سرازیر بشه و تموم درد و غم هفت ماه تا هفت سال پیش بارها رو دورهای متنوع تند و کند و متوسط و. تکرار بشه؛ درنتیجه فردا هم اعصاب این حرفها رو ندارم. کلاً هم نه حال تأیید شنیدن دارم، نه تکذیب، نه والا به خدا!، نه والا چی بگم؟ نه هیچی. اصلاً کامنت رو بستم خیال همه راحت بشه.
پینوشت: الان معنی دقیق کلمۀ داغون رو متوجه شدید؟ چقدر از این کلمه بدم میآد، شاید وصف حال من کلمۀ رنجور باشه. آره این بهتره.
پینوشت دوم: حرفهای بهتر هم دارم بزنم، حتی یکی دوتا حرف جالب از ادبیات و ادبیات داستانی؛ ولی حرف زدنم نمیآد. واقعاً شرمندهام.
درباره این سایت